99 حجاب و رشد شخصیت از نگاه روانشناسی - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
استمرار عبرت اندوزی به بینش می انجامد و خودداری (از زشتیها) را نتیجه می دهد . [امام علی علیه السلام]

موضوع حجاب از موضوعاتی است که خیلی از افراد حول آن ،بحث و تبادل نظر می کنند وبیشتر هم از نگاه دین به آن می نگرند.امّا اگر کمی افق دید خودمان را وسعت دهیم ،می بینیم  که حجاب از موضوعاتی است که روانشناسان را نیز درگیر خود کرده است . به عقیده روانشناسان ،یکی از  نشانه های عزّت وارزش هر شخصی طرز برخورد ومنش رفتاری او میباشد . بر این اساس، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی می‏کند و دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند.شخصیت؛ مجموعه افکار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یک انسان است که به تمایز وی از دیگران می‏انجامد(1).

اما تعریف انسان دارای ارزش و به نوعی (با کلاس از نوع فرهنگ)، در ادبیات روانشناسان::

 1:در «روان‏شناسی کمال» انسان رشد یافته که انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفی می‏گردد، این گونه توصیف شده است: انسانی که نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانایی‏ها و قابلیت‏های خود است و به دنبال به فعلیّت رساندن خویشتن و تحقق خویش است‏(2).

2: اریک فروم انسان رشد یافته را انسان بارورمعرفی می‏کند و در تعریف او می‏گوید: وی انسانی است که نیازهای روانی‏اش را از راه‏های بارور و زایا و خلاق ارضا می‏کند(3)

به عقیده اریک فروم مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان برآوردن معقول نیازهای روانی است که حیوانات پست این نوع نیازها را ندارند. انسان سالم نیازهای روانی - نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، جنسی و...- خود را از راه‏های خلاّق ارضا می‏کند و اشخاص ناسالم از راه‏های نامعقول‏(4).

امّاباید به این نکته مهمّ توجه شود که فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیش‏تر فراهم می‏گردد یا با عدم رعایت آن؟ انسانی که پیوسته نگران زیبایی خود است و بیش‏تر در جهت معرفی پیکر خود می‏کوشد، بهتر می‏تواند قابلیت‏های خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن که سر در باغ اندیشه دارد؟ آیا توجّه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امکان رشد می‏دهد یا توجّه به نیازهای عالی و مخصوص انسان‏ها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجّه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ انسانی که زندگی‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نیست، در حس هویّت یابی خود (of Identity A Sense) دچار شکست شده است‏(5)تا چه رسد به آن که هویّتش را به کمال رساند. زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگی‏اش تأثیر می‏گذارد و چنان زندگی می‏کند که دیگران می‏پسندند، نه آنگونه که خود می‏پسندد.

بی‏حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت (inferority complex) انسان را نشان می دهد، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می‏سازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر می‏برد، در حقیقت می‏خواهد با تکیه بر جذابیت‏های ظاهری خویش و نه اصالت‏ها و ارزش‏های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام می‏دارد، آنچه برایش اصل است و اهمیّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآیی‏اش. چنین فردی قبل از همه اسیر زیبایی خود است و به مغازه‏داری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر می‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگ‏تر را نمی‏یابد(6)

  پی نوشت:
1. مجموعه مقالات کنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی.
2. روان‏شناسی کمال، دوان شولتس، گیتی خوشدل.
3. مکتب‏ها و نظریه‏های روان‏شناسی، سعید شاملو.
4. روان‏شناسی کمال.
5. فلسفه حجاب، علی محمدی.
6. روان‏شناسی حرمت خود، ناتانیل براندل، هاشمی جمال




  • کلمات کلیدی : حجاب، person، inferority complex، هویّت

  • ::: یکشنبه 89/2/19 ::: ساعت 4:33 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا